افتخارنامۀ حیدری
اِفْتِخارْنامِۀ حِیْدَری، منظومهای حماسی ـ دینی، از میرزا مصطفى، متخلص به صهبا و ملقب به افتخارالعلماء. او از روحانیون و شاعران دورۀ ناصری است که اثر خویش را در مناقب و شرح زندگی و جنگهای حضرت علی (ع) در 1304 ق / 1887 م سروده است. این منظومه را باید در شمار «حملهنامه»ها بهشمار آورد که معروفترین آنها حملۀ حیدری باذل و حملۀ حیدری راجی کرمانی است (صفا، 379-382؛ نک : ه د، حملهخوانی، نیز حملۀ حیدری).
کتاب شامل دو جلد است که مؤلف در جلد اول آن وصف تولد حضرت علی (ع) در خانۀ کعبه، بعثت پیامبر(ص) و ازدواج حضرت علی با حضرت فاطمه (ع) را به اختصار بیان کرده، سپس به شرح کامل جنگهای حضرت علی (ع) در زمان پیامبر(ص) پرداخته است. این مجلد با رحلت حضرت پیامبر (ص) به پایان میرسد. جلد دوم شرح جنگهای جمل، صفین و خوارج است. کتاب با «شکایت شاعر از روزگار» به پایان میرسد.
به گفتۀ خود شاعر منبع او ظاهراً ناسخ التواریخ سپهر بوده است که مؤلف همچون دیگر حملهسرایان با شاخ و برگ دادن به نقل و شرح جزئیات، از بیان مطالبی که «قوت تاریخی ندارد و سندی در اثبات آنها در دست نیست» فروگذار نکرده است (نک : 1 / 8؛ نیز نک : محجوب، 441-442، 444).
انگیزۀ شاعر از نگارش این اثر داستاننویسی بوده است و نه تاریخ؛ با اینهمه، بسیاری از حملهسرایان آن را تاریخ محض دانستهاند و افسانه بودن آن را قبول ندارند. کتاب مانند دیگر منظومههایی از این دست، بر وزن شاهنامۀ فردوسی است. شاعر از همۀ مؤلفههای حماسه مانند اغراق، مفاخره، رجزخوانی و نقل اعمال خارق عادت بهره گرفته است. وی بسیاری از واژگان و تعابیر حماسی خود را از شاهنامه گرفته است که ازجملۀ آنها میتوان به این موارد اشاره کرد: گردان، پیچان، پیکار، کمان و کمند، نهنگ و پلنگ، گردنفراز، گردنکشان، نامداران، سپهبد، جهانجو، گندآوران، پهلوانی کلاه، و شیرگیر. برخی از مصرعها و بیتهایی که بارها در منظومه تکرار شدهاند، تأثیر شاهنامه را نشان میدهند، مانند «شما خود کنون ساز جنگ آورید؛ سراید همی گردش روزگار»، یا تعابیری مانند «چرخ سپهر بلند» و «هیونی روان کرد». شیوۀ ارسال مثل شاعر نیز متأثر از شاهنامه است مانند «چنین گفت فرزانۀ هوشمند / که دانا نگوید سخن ناپسند» (نک : 2 / 17؛ نیز نک : محجوب، 443).
مطالعۀ افتخارنامۀ حیدری مشخص میکند که شاعر آن در میان آثار حملهسرایان پیش از خود، بیش از همه به حملۀ حیدری راجی کرمانی نظر داشته و از آن بسیار تأثیر پذیرفته است. او سبک کتاب خود را نیز از کتاب راجی گرفته است، چنانکه مانند راجی، با سرودن ساقینامههایی، در آغاز مطالب اصلی کتاب، زمینهای را فراهم کرده است که خواننده تنوع مطالب را تجربه کند (نک : 1 / 135-136، 2 / 156-157). وجود ساقینامههای فراوان که برخی از آنها طولانی نیز هستند (نک : 1 / 24-26)، باعث شده است که در کنار اشعار حماسی، با نمونههایی از طبعآزماییهای شاعر در سبک غنایی نیز آشنا شویم. طبیعتاً در این بخش، ترکیب واژهها و تعابیر، متفاوت از بخش اصلی کتاب است. وی در ساقینامههای خود همیشه درخواست شراب یا نواختن ساز نمیکند، بلکه خواننده را به شنیدن داستان و در مواقعی به گریستن دعوت میکند (محجوب، 444)، مانند ساقینامهای که در آغاز «داستان غزوۀ احد» سروده است (1 / 63-64).
براساس گفتۀ شاعر در پایان کتاب، وی این منظومه را که شامل 18 هزار بیت است، در 20 سالگی سروده است (2 / 168؛ نیز نک : محجوب، 442). چنانکه گفته شد، موضوع و مضمون منظومه تکراری، و سبک و زبان آن نیز در همۀ اجزائش مقلدانه است؛ از اینرو، امتیاز خاصی ندارد. افزون بر این، شاعر در مواردی نهچندان کم در تقلید نیز موفق نبوده است. توصیفات و تشبیهات نامتجانس از این جملهاند: مانند توصیفاتی که از «حرث غلام معاویه» در جنگ صفین ارائه داده است و تشبیه اسب وی به رخش (2 / 96-97). اشعار بیقافیه نیز در این منظومه کم نیست، مانند «یکی نامه بنوشت وارونه دین / به سوی دلیران سالار دین» (2 / 76).
بهرغم این کاستیها، افتخارنامۀ حیدری در میان مردم عامی از رواج نسبتاً خوبی برخوردار بوده است. بخشهایی از آن را برخی از روضهخوانان بر منبر میخواندهاند و همین موضوع باعث شده است که ابیاتی از آن را حتى افراد بیسواد نیز از بر داشته باشند. نگارنده بخشی از اشعار مربوط به نبرد حضرت علی(ع) با «مرحب» را در بندر ماهشهر از زبان فردی بیسواد ضبط کرده است. کتاب نخستین بار در 1310 ق به دستور ناصرالدین شاه چاپ شد (ارجاعهای مقالۀ حاضر از همین نسخه است). جلد دوم کتاب با عنوان مجلد دوم حملۀ حیدری، در مناقب علی (ع) در سالهای پیش از انقلاب اسلامی ایران به عنوان مکمل حملۀ حیدری باذل توسط کتابفروشی اسلامیه در تهران چندین بار تجدید چاپ شد (نک : طالبیان، 1 / 21، حاشیۀ 1). همین موضوع باعث اشتباه برخی از پژوهشگران نیز شده است. مثلاً تصحیحکنندۀ حملۀ حیدریِ راجی، در مقدمۀ خود ضمن بررسی «پیشینۀ منظومههای مذهبی» به چاپ اخیر اشاره کرده و نوشته است: «افتخارالعلماء دنبالۀ اثر باذل را از خلافت علی (ع) تا پایان جنگ نهروان ادامه داده است» (طالبیان، 1 / 21).
نکتۀ پایانی دربارۀ شاعر کتاب است که به نوشتۀ یکی از پژوهشگران، او فرزند آیت الله میرزا محمد حسن آشتیانی، مرجع تقلید مردم تهران در عهد ناصری بوده است که پس از مرگ پدر در 1319 ق به انقلابیون مشروطه پیوست (کاشفی، 203-204).
مآخذ
افتخار صهبا (افتخار العلماء)، مصطفى، افتخارنامۀ حیدری، تهران، 1310 ق؛ صفا، ذبیح الله، حماسهسرایی در ایران، تهران، 1363 ش؛ طالبیان، یحیى و محمود مدبری، مقدمه بر حملۀ حیدری راجی کرمانی، کرمان، 1383 ش؛ کاشفی خوانساری، علی، حیدرنامه، تهران، 1381 ش؛ محجوب، محمدجعفر، ادبیات عامیانۀ ایران، به کوشش حسن ذوالفقاری، تهران، 1387 ش.